بررسی پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه (2) / گفتوگو با حجتالاسلام سیدعلیاکبر حسینی | ||||
گروه اندیشه: اهتمام به تفسیر در حوزههای علمیه به گونهای است که اگر بگوییم در آنها به علوم قرآنی بیمهری میشود، اغراق نکردهایم، اما اهتمام محیطهای دانشگاهی به علوم قرآنی است. حجتالاسلام و المسلمین «سیدعلیاکبر حسینی»، مدیر گروه تفسیر ترتیبی و ترجمه قرآن مرکز فرهنگ و معارف قرآن، وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در حاشیه برپایی پانزدهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم، به گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار سرویس اندیشه و علم خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) نشست. بخش اول این گفتوگو پیش از این تقدیم شد. اینک بخش دوم از این گفتوگو ارائه خواهد شد: حجتالاسلام و المسلمین حسینی در رابطه با جنبه کاربردی کردن مباحث قرآنی توسط مرکز فرهنگ و معارف قرآن گفت: مرکز فرهنگ و معارف قرآن در این عرصه کاملا به دنبال کاربردی کردن مباحث قرآن است و معتقد است که از آنجاکه در دورهای به دنبال ذخیره کردن منابع و مآخذ قرآنی مانند: تألیف تفسیر راهنما، فرهنگ قرآن، دایرةالمعارف قرآن و تقریبا منبعشناسی بوده است، دیگر باید به دنبال کاربردی کردن تحقیقات انجام شده باشد. وی افزود: اگر بخواهیم مثلا در مورد «آب» در قرآن تحقیق و بررسی کنید، قویترین فرهنگها و اصطلاحشناسیها، شاید تا 10 مدخل در مورد آب داشته باشند، اما فرهنگهای مرکز فرهنگ و معارف قرآن شاید تا 300 مورد مطلب در مورد آب با مدخلها و عنوانهای مشخص داشته باشند، همینطور در باب زنان، اخلاق، کودک، جوان و ... و تمام آنچه که کمترین مناسبت را با این واژهها داشته باشد، مرکز فرهنگ و معارف قرآن تا حدود 37 جلد کتاب که میانگین صفحات هر جلد 600 صفحه است، در اختیار دارد که این امر نشاندهنده عظمت ذخایر قرآنپژوهی مرکز است و امیدواریم تا دو سال آینده این کار تکمیل شود. مدیر گروه تفسیر ترتیبی و ترجمه قرآن مرکز فرهنگ و معارف قرآن در ادامه گفت: چون این نگاه تردیدآمیز وجود دارد که مبادا مبتلا به تفسیر به رأی در قرآن شویم، از ورود به عرصه تفسیر قرآن اجتناب میشود که حقا کار سخت و نفسگیری است. اکنون در فضای عمومی جامعه، وقتی سخن از مفسر به میان میآید، اذهان مردم فقط به سمت دو یا سه نفر معطوف میشود و بقیه را مفسر نمیدانند و تفسیر را جایگاه بسیاری ویژهای میدانند که عده خاصی میتوانند به آن عرصه راه یابند. این تابوها در حال شکسته شدنند.
وی اظهار کرد: ما معتقدیم که تفسیر، قواعد و روش خاص خود را دارد که هر کس با هر سن و رنگ و ... میتواند وارد این عرصه شود و شاید کسی بتواند در زمان کوتاهتری با قواعد تفسیر آشنا و مفسر قابل اعتماد و اعتنایی شود. این مرحلهای بود که آنرا با مشکلات خاص خود سپری کردیم. حسینی تصریح کرد: ما وقتی مرکز فرهنگ و معارف قرآن را تأسیس کردیم، تقریبا مراکز و نهادهایی که سیاستگذاریهای نظام را طراحی میکنند، با دیده تردید و به کندی، به اعتمادی نسبی نسبت به مرکز رسیدهاند و اکنون در حال طی کردن این مرحله برزخی هستیم که مجامعی مانند مرکز «توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی» وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دو سال پیش چنین اعتمادی به مرکز نداشتند، اما اکنون دو سال است که بخش پژوهش نمایشگاه قرآن را به مرکز فرهنگ و معارف قرآن سپردهاند. وی افزود: سازمان ملی جوانان و همینطور تمام مراجع و نهادهای تصمیمگیری، به نحوی بحثهای نظارتی خودشان را به مرکز واگذار کردهاند و ما ادعا کردهایم که میتوانیم این خلأ را پر کنیم و بسته به نیازهای آنها، نسبت آن نیازها را با قرآن و در واقع با معارف و مفاهیمی که از قرآن استخراج میشود و میتواند در قانونگذاری و طراحی آییننامهها تأثیرگذار باشد، بررسی کرده و راهکارهای مناسب را ارایه دهیم و این امر اگر اتفاق بیفتد، فراتر از کتاب و جزوه و ... است. این پژوهشگر قرآنی در ادامه تأکید کرد: این تلقی از قرآن میتواند در نهادهای تصمیمگیری اعمال و اجرا شود؛ مثلا سه سال پیش وقتی سند چشمانداز بیست ساله تنظیم شد، این طرح به مرکز فرهنگ و معارف قرآن واگذار شد و یکی از محققان ما آن را مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که بخشهایی از آن مشکلاتی جدی دارند و ما آنرا ترمیم کرده و کاستیهای آنرا برطرف کردیم و توصیههای لازم را قبل از آنکه برای تصویب خدمت مقام معظم رهبری برود، کردیم و بعد برای بازنویسی همه آن امور اعمال شد و این دقیقا همان جنبه کاربردی بودن مسائل است. وی با اشاره به اینکه مرکز فرهنگ و معارف قرآن به این امور بسنده نکرده است، گفت: این مرکز در بخش کتابهای مربوط به قرآن و معارف، تدوین کتابهای حوزه و دانشگاه و نظارت بر آنها را هم برعهده گرفت و یا تألیف کتابهایی را با عنوان تفسیر کودک، تفسیرجوان و تفسیر موضوعی در دستور کار خود قرار داد که همه اینها به معنای کاربردی کردن مسائل قرآنی است.
حسینی در پاسخ به این سؤال که حیطه علوم قرآن و تفسیر در حوزه و دانشگاه تا چه حد است، تصریح کرد: شرایط معکوس و متضادی در این باب در حوزه و دانشگاه است. اهتمام به تفسیر در حوزه به گونهای است که اگر بگوییم به علوم قرآنی بیمهری میشود، اغراق نکردهایم و در دانشگاه این امر برعکس است. دلیل آن این است که در عرصه علوم قرآنی دلنگرانی کمتر است و به عنوان یک علم، پژوهش در آن حساسیت کمتری دارد؛ چرا که در تفسیر میخواهیم بگوییم که خدا چنین و چنان گفته است و این جرأت برای همه فراهم نمیشود. وی ادامه داد: در محیطهای دانشگاهی شاید این احساس وجود داشته باشد که اساساً کسانی که بتوانند در دانشگاه چنین حرفهایی بزنند و از آنها پذیرفته شود، شاید اصولا نباشند. تفسیر بیشتر در حوزه مطرح است و علوم قرآن در دانشگاه و سمت و سوی پایاننامهها هم همینطور است. شوق و ذوق دانشجویان دانشگاهها به علوم قرآنی بیشتر است تا تفسیر. اما آنچه که نیازهای جامعه را مرتفع میکند، تفسیر است و علوم قرآنی مقدمه تفسیر است. حسینی در پایان با اشاره به جنبه کاربردی کردن مباحث قرآنی، گفت: چه بسا مباحث علوم قرآنی هیچ وقت نیاز جامعه نباشند و شاید بسیاری از مرم ما در پذیرفتن آن مشکلی نداشته باشند. مثلا در بحث اعجاز همه معجزه بودن قرآن را میپذیرند. ما در علوم قرآن اموری را میکاویم که بیشتر مردم مشکلی ندارند. در علوم قرآن بستر را فراهم میکنیم تا در عالم معرفت و دانشهای قرآنی، شائبهای نباشد، اما برای مرم شائبهای در کار نیست. لذا گاهی این تصور به ذهن میرسد که اگر علوم قرآنی را پاک یا کمرنگ کنیم و به جای آن معارف قرآنی را برجسته کنیم، به مشکلی برنمیخوریم. |
نظرات شما: نظر